ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/20 8:33 صبح
برگهای نارنجهای انبوه کلاس را تاریک میکرد، تازه تخته سیاه را با نمد پارهی کثیفی پاک کرده بودند، ذرّات گچ در فضای اتاق موج میزد، و در ریههای ما شیرجه میرفت، هنوز آقای معلّم نیومده بود.
سیّد محمود با سر گردش جلو من نشسته بود، با مهارت تیغ ژیلت را لای تختهی میز میکرد و بعد مضرابوار زیر آن مینواخت و فورا سرش را روی میز میگذاشت تا آهنگ موزون ساز بچهگانهاش را بشنود.
اکبر آقا با چاقو اسمش را روی دیوار مجاور میکند و به سبک کتیبه نویسان، گل و بلبل اطراف اسمش میگذاشت. عبّاس هم با عجله تکلیف عقب مانده را تند تند مینوشت.
- خبردار.
- بچّهها دسته جمعی برخاستند، آقای معلّم وارد شد و زنگ انشا شروع شد.
آقای معلّم هفتهی قبل موضوع انشا را این طور دیکته کرده بود:
موضوع انشا و طرز نوشتن انشا هر دو فرمولی بود، کلّیهی سوژههای انشا میان چند مطلب نوسان داشت، یا میبایست نامهای به پدر و مادر، برادر، خواهر، دوست خود نوشت؛ یا دربارهی عدالت، امانت، صداقت و از این قبیل حرفها قلمفرسایی کرد. در نوع اوّل از این قبیل بود:
" خداوندگارا، تصدقت گردم، امیدوارم که وجود ذیجود شریف در نهایت صحّت و سلامت بوده و در عین عافیت باشد، بعدا، اگر از راه ذرّه پروری، جویای احوالات این حقیر باشید، بحمدالله سلامت، و به دعاگویی مشغول است."
در نوع دوّم، اگر انشا نوشته میشد فرمول این بود:
" البته واضح و مبرهن است و بر کسی پوشیده نیست که یکی از صفات پسندیده و خصال حمیده، صداقت است که هر کس بدین صفت متّصف باشد از خصیص ذلت به اوج رفعت میرسد..."
طبق معمول در نوشتههای نوع دوّم، تکرار ادّعا به جای حجّت و دلیل به کار میرفت و گاهی نیز یک شعر بند تنبانی و لوس و بی مزّهای بدرقهی موضوع انشا میشد. یادم میآمد وقتی زنگ انشا پایان مییافت، به قدری کلمات مبتذل و مکرّر گوشم را خراش داده بود که گیج میخوردم؛ غالبا به نظرم میآمد که فضای اتاق تبدیل به زباله دانی الفاظ نیمه مرده و مبتذل شده است، و این کلمات بدبخت و بینوا از دست معلّم و شاگرد به جان آمده بود.
آن روز، نامهی "ییلاقیه" را یک یک شاگردان خواندند: وقتی انشاها را، که خوانده میشد، میشنیدم دلم به هم میخورد، تا اینکه نوبت به ابراهیم رسید.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/19 12:3 عصر
سالروز وفات تفسیر قاموس وفا
زینب کبری(س)
بر رهپویان طریقش تسلیت باد.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/18 11:53 صبح
بزرگترین ساعت جهان
بزرگترین شهربازی خاور میانه
بزرگترین ساندویچ ماهی جهان
عظیمترین کیک ... جهان
بزرگترین بستنی جهان
بسه دیگه! چقدر می خواین از این چیزای گنده بسازید و رکورد بشکونید! واقعا هم باید به همین چیزامون ببالیم. اینکه بزرگترین ساعت جهان رو برپا کنیم و شاید از کوچکترین ساعت فلان ولایت هم زیباتر نباشه! یه دایرهی گنده که اعداد دورش انگلیسیه و اطرافش هم یه عالمه گل و درخت خشکیده می درخشه! نه زیبایی، نه پیامی از ایران و نه ....
آخه اینا هم افتخار داره؟ حالا اینا به کنار؛ اینم یادمون نره که :
تهران،آلودهترین شهر دنیا
تهران، بیشترین تعداد عمل زیبایی بینی
ایران، صاحب بیشترین درصد تلفات جادهای در طول سال
ایران، صاحب بیشترین تعداد افراد معتاد و قاچاقچی مواد مخدّر
ایران، دارندهی بیشترین، زیباترین، باشکوهترین، بکرترین و نادرترین بناها و آثار تاریخی ... امّا کمترین توریست و بازدید کننده
ایران، صاحب بیشترین کاربران اینترنتی در جهان امّا کمترین کاربرد مفید از این جهان مجازی
بابا بسّه دیگه این رکوردهای درخشان.
اگه یه کمی اون ورترمون رو نگاه کنیم، شاید بفهمیم که چقدر عقبیم! البته شاید
یه کمی متعالیتر فکر کنید. مگر چه عیبی داره که در زمینههای بهتر از اینا بدرخشیم و جایگاه اوّلی رو کسب کنیم؟!
واقعا نیاز به انقلابی دوباره داریم؛ وگر نه حالا حالاها در همین مقام والا! درجا خواهیم زد!!!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/18 1:2 صبح
همهی علوم، تحقیقات، مطالعات، دعاها و... برای آن است که خدا رازهای ابدیاش را بر ما آشکار کند. زیرا خداوند رازهایی را دارد و فقط زمانی پرده از آنها برمیدارد که انسان مشتاقانه به جستجوی گشودن آنها باشد. خداوند همهی رازهایش را عیان نکرده بلکه پیوسته خود، برنامهها و حقایقش را بر کسانی که به جستجوی آنها هستند، متجلّی میکند!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/18 12:45 صبح
کس غنچهی نهفته در برگ را نچیند
از بی حجابی است اگر عمر گل کم است
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/18 12:32 صبح
ایمان، بزرگترین منبع و
دعا، عظیمترین نیروی بلا استفادهی دنیاست.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/17 9:47 عصر
گر از هر باد چون کاهی بلرزی
اگر کوهی شوی، کاهی نیرزی
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/17 12:26 عصر
من شهر علم هستم و علی (ع) دروازه آن
« ولادت مولود کعبه و روز مدد کار گرامی باد. »
انجمن مدد کاری اجتماعی ایران برگزار می کند:
بیستمین همایش سراسری مدد کاران اجتماعی سراسر کشور
مدد کاری اجتماعی
و
اخلاق حرفه ای
زمان: 16/5/85
ساعت: 30/8-30/16
مکان: مجتمع دانشگاهی ولیعصر ( عج )
میدان امام حسین - ابتدای خیابان دماوند –نرسیده به بیمارستان بو علی
با همکاری:
سازمان بهزیستی کشور
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران
معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران
دانشگاه علامه طباطبایی
دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی
دانشگاه شاهد
موسسه خیریه رفاه کودک
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/17 11:13 صبح
هر کس را آن گونه که هست، بخواهید
نه آن گونه که میخواهید!
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/5/17 12:21 صبح
سخنها دارم از مهر پدر در دل
ولیکن
در حضورش
بی زبانم!
کلمات کلیدی :