سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از ماست که بر ماست!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/18 1:14 عصر

این دود سیه فام که از بام وطن خاست
از ماست که بر ماست

وین شعله سوزان که برآمد ز چپ و راست

از ماست که بر ماست

جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم

با کس نسگالیم

از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست

از ماست که بر ماست

ما کهنه چناریم که از باد ننالیم

بر خاک ببالیم

لیکن چه کنیم، آتش ما در شکم ماست

از ماست که بر ماست

گوییم که بیدار شدیم! این چه خیالیست

بیداری ما چیست؟

بیداری طفلی است که محتاج به لالاست

از ماست که بر ماست!




کلمات کلیدی :

بگو تا بگم!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/16 3:52 عصر

تولستوی بزرگمرد پهنه انسانیت:

باید از گفتنی هایی گفت که احتمالا بسیاری آن را می دانند ولی

جرئت ابراز آن را حتّی برای خودشان هم ندارند!

پس هر چه میخواهد دل تنگت بگو.....!!!




کلمات کلیدی :

ورزش ملی ایرانیان

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/16 10:32 صبح

انتقاد، ورزش ملّی ایرانی ها است. هر کس صبح از خواب برمی خیزد در یک صف طولانی از مردم قرار می گیرد و با باز کردن دست های خود به دو طرف همه کسانی را که پیش روی هستند، مورد انتقاد قرار می دهد. غافل از اینکه عدّه ای پشت سر او ایستاده اند و با دست به او اشاره می کنند.

امّا متأسفانه باید بدانیم که این ورزش ملّی جامعه را سالم تر نمی کند؛ چون لبه تیز عیب جوئی هرگز متوجّه خود انتقاد کننده نمی شود و افزون بر این متأسفانه مردم انتقاد را جانشین اقدام به حساب می آورند!




کلمات کلیدی :

به یاد کوهستان

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/13 9:54 عصر

پس از مردن چه خواهم شد نمی دانم

نمی خواهم بدانم

کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت.

ولی بسیار مشتاقم

که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد

بدست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یک ریز و پی در پی

دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد

و فریاد گلویم

گوش ها را بر ستوه آرد

و خواب خفتگان

آشفته و آشفته تر سازد

و گیرد او

بدین ترتیب تاوان سکوت و انتقام

اختناق مرگبارم را !




کلمات کلیدی :

نشست وبلاگ نویسان با نامزد های اصلاح طلب شوراها

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/11 12:21 صبح

در ادامه جلسات نظرخواهی از وبلاگ نویسان فکر کردیم تا نشستی را به گفت و گوی وبلاگ نویسان و نامزد های برجسته ائتلاف اصلاح طلبان اختصاص بدهیم، خوشبختانه این امکان با پیگیری های به عمل آمده میسر شده است.

 

لذا بر آن شدیم که جلسه تریبون آزادی را با حضور وبلاگ نویس ها و 6 نفراز نامزدهای لیست ائتلاف اصلاح طلبان در انتخابات شوراها ترتیب دهیم تا رودر رو بتوانیم نیازها ، پیشنهاد ها و انتقادات خودمان را با آنها در میان گذاریم .

 

نامزدهای حاضر در این جلسه:

 

1- محمدعلی نجفی، وزیر اسبق آموزش و پرورش و معاون رییس‌‏جمهور سابق

2- معصومه ابتکار، رییس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست

3- احمد مسجدجامعی، وزیرسابق فرهنگ و ارشاد اسلامی

4- اعظم نوری، شهردار اسبق منطقه 7 تهران

5- پیروز حناچی، معاون وزیر سابق مسکن

6- شهاب الدین طباطبایی - فعال در امور سازمان‌های غیردولتی

زمان : چهارشنبه 15 آذر از ساعت 17 تا 19

مکان : هتل درسا - واقع در خیابان انقلاب – بعد از میدان فردوسی - بین ایرانشهر و شریعتی – نبش خیابان شهید موسوی(فرصت) – تالار اجتماعات هتل درسا

حضور تمامی وبلاگ نویسان گرامی در این جلسه بلامانع است و از همه عزیزان و دوستان از همین طریق رسما دعوت می کنیم که در این نشست شرکت کنند .

توضیح : لیست نهایی ائتلاف اصلاح طلبان - معروف به لیست خاتمی - برای شرکت در انتخابات شوراها در تهران عبارت است از :

1- محمدعلی نجفی، وزیر اسبق آموزش و پرورش و معاون رییس‌‏جمهور سابق

2- معصومه ابتکار، رییس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست

3- احمد مسجدجامعی، وزیرسابق فرهنگ و ارشاد اسلامی

4- اعظم نوری، شهردار اسبق منطقه 7 تهران

5- قاسم تقی‌‏زاده خامسی، معاون شهردار اسبق تهران

6- پیروز حناچی، معاون وزیر سابق مسکن

7- شهاب طباطبایی، از فعالان دانشجویی و نهادهای مدنی

8- الهه راستگو، عضو شورای مرکزی حزب اسلامی کار

9- هادی ساعی، قهرمان تکواندوی جهان

10- میرزا ابوطالبی، معاون وزیر سابق مسکن

11- اسماعیل دوستی، استاندار سابق کهگیلویه و بویراحمد

12- کریمی، معاون سابق استاندار تهران

13- ‌‏افشین حبیب‌‏زاده، عضو هیات اجرایی خانه کارگر

14- سیدکامل تقوی‌‏نژاد، معاون وزیر سابق تعاون

15- علی نوذرپور، مدیرکل اسبق دفتر برنامه ریزی و عمرانی وزارت کشور و معاون سابق سازمان شهرداری ها و دهیاری های وزارت کشور




کلمات کلیدی :

آزادی......

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/7 12:5 عصر

آزادی؛

نام زیبایت را  همواره از کودکی شنیده ام.

پروازت را در اوج خوبی ها دیده ام

و خوبی ات را در هنگامه رهایی چشیده ام

و رهایی را در عمق وجودت حس نموده ام

و همه اینها را  در هنگامه ای درک  کردم که مردم سرزمینم

به دنبال آزادی کوچ می کردند!!!




کلمات کلیدی :

...

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/7 12:47 صبح

امروز را با خدا قدم بردار و

فردا را به او بسپار!




کلمات کلیدی :

اگه قصد زن گرفتن دارین خوب حواستون رو جمع کنین!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/6 4:8 عصر

جواد قبل از ازدواجش با منصور که میشه برادر خانوم فعلی اش رفیق بود. یه کمی هم رفت  آمد خانوادگی داشتن. توی همین رفت و آمدا یه روز که جواد میره خونه منصور اینا، وقتی در میزنه چون دست عالیه(بعبارتی مامان منصور) بند بوده به فروغ(خواهر منصور) میگه: آی فروغک زمین خورده بپر اون در رو باز کن! من دستم بنده دختر!

فروغ هم که تا حالا توی عمرش دم در نرفته بود و چشم آقاجانش رو دور دیده بود و بنا به امر مادر رفت که در رو باز کنه. خلاصه قصه اش داره مث این فیلم ایرانی ها میشه............! تا درو باز میکنه می بینه یه گل پسر منتظره! سریع درو باز کرد و زودی اومد تو. منصور رفت دم در و تارفش(تعارفش) کرد که بیاد تو. از همون روز بود که جواد دلش همون جا بند میشه!

خلاصه داستانش طولانیه و مجوز منم برای طرح داستان در همین حدّه! بالاخره جواد تصمیم می گیره که جریان رو با منصور در میون بذاره. بعد از کلی برو و بیا قرار شد که یه جلسه بره خونه منصور اینا و با فروغ صحبت کنه تا اگه با هم به تفاهم رسیدن با هم عروسی کنن! چند جلسه با هم صحبت کردن و قرار شد فروغ فکراشو بکنه و خبرشو بده.

چند روزی گذشت؛ جواد همش منتظر بود که منصور بیاد و بهش بگه که جواب خواهرش بله اس! اما خبری از منصور نبود. جوادم که دل تو دلش نبود و دوست داشت زودتر از جواب فروغ خبردار بشه پاشنه گیوه اش رو ورکشید و ببا پای خودش بلند شد رفت خونه مشت عباس اینا. این دفه دیگه دست عالیه بند نبود. خود عالیه رفت در و باز کرد و کلی جواد و تحویل گرفت و دعوتش کرد که بره توی خونه. جوادم که روی گشاده عالیه رو دیده بود با خوشحالی و دلی پرامید رفت تو.

جواد: حاج خانوم تو رو خدا ببخشید این چند روز من هی مزاحم شدم!

عالیه: خواهش می کنم جواد آقا(آقا جواد) این چه حرفیه. اینجا منزل خودتونه.

- منزل امید ماست!

- زنده باشی پسرم. خوش اومدی.

- خب حاج خانوم از منصور چه خبر؟ نیست کم پیداس!

- مگه شما ندیدیش؟

- نه یه چند روزی میشه که ندیدمش. بگذریم حاج خانوم! اومدم خودم جواب صبیّه تون(سبیّه) رو بگیرم. راستش منصور چیزی بهم نگفته. جوابشون مثبت بود یا منفی حاج خانوم؟

- آقا جواد، جواب دخترم منفی بود.

جواد بیچاره کپ کرده بود؛ نمی دونست چی بگه.

- باشه حاج خانوم انشاءالله که خیر بوده. من دیگه رفع زحمت می کنم. با اجازتون!

- خوش اومدی پسرم. به خانواده ات سلام برسون.

چند روز گذشت تا بالاخره منصور آفتابی شد. جواد جریات رو براش تعریف کرد و ازش خواست تا علت جواب منفی خواهرش رو ازش بپرسه و بهش بگه. منصور هم که از همه جا بی خبر بود اومد خونه و از عالیه پرسید: چی شد مامان؟ چرا فروغ جوابش منفی بود؟

عالیه: وا با این تعریفایی که تو ازش کردی این جوابو داده دیگه.

- مگه من چی گفتم؟! من که گفتم خیلی پسر خوبیه.

- خب دیگه اونم رو حساب حرفایی تو موافقت کرده باهاش.

- پس چرا جواد امروز به من گفت که مامانت گفته جواب فروغ منفیه؟

- خب راست گفته بیچاره، الکی که نگفته.

- ای بابا، من که نمی فهمم اینجا چه خبره. پس من به جواد بگم که میتونن بیان خواستگاری؟

- آره ننه، بگو. زودتر بگو که جوان مردم هم زیاد منتظر نمونه!

خلاصه اینا اومدن خواستگاری، خرید عروسی، عروسی و .....!

چند سال بعد که خدا بهشون یه بچه هم داده بود، جواد از عالیه پرسید که: پس چرا شما اون روز به من گفتین که جواب فروغ منفیه؟

عالیه: خب منفی بود.

کلی بچه ها بهش خندیدن.

عالیه: چیه جچرا همش میخواین به آدم بخندین؟ مگه من چیز خنده داری گفتم؟

سریع همه مودب شدن و دیگه نخندیدن!

عالیه که دید هنوز هم یه سوال برای همه بی جواب مونده گفت: من گفتم جواب منفیه چون فکر می کردم منفعتی توی این وصلته و هیچ منظور بدی نداشتم.

تا اینو گفت خونه رفت رو هوا از خنده. عالیه فکر می کرد که اگه جواب عروس بله باشه باید بگن جواب منفیه!!! خلاصه با یه اشتباه لپی تن یه جوون زبون بسته رو لرزونده بود تازه فکر میکرد که چقدر جواد و خوشحال کرده!!!!!!

شما هم اگه رفتین خواستگاری و جواب گرفتین حتما پیگیری کنین که منظورش از جوابی که بهتون داده چی بوده. چون ممکنه جوابش برعکس باشه!!!!




کلمات کلیدی :

مرگ هم دانشگاهی ام حالمو بد جوری گرفته! تا اطلاع ثانوی بهم نزدیک

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/9/5 6:16 عصر

امروز ساعت 10 که با دکتر کباری کلاس(جامعه شناسی کار و مشاغل) داشتیم و قرار بود ازمون امتحان میان ترم بگیره. امتحانمون ساعت 10 و 15 دقیقه شروع شد. بی وجدان 4 صفحه سوال داده بود، خلاصه با چه بدبختی سوالات رو جواب دادم. اصلا از صبح حالم خوب نبود، یه جوری بودم، همش یه استرسی عذابم می داد. یک ربع به 12 ورقه مو دادم و اومدم بیرون. ساعت 1و نیم هم با دکتر موحدی(جامعه شناسی سیاسی) کلاس داشتیم. اونم که خدا باباش و بیامرزه طبق معمول هر هفته قرار بود ازمون درس بپرسه. با بچه ها نشستیم یه کمی درس خوندیم و بعدشم رفتیم سالن شهید مطهری(سلسله نشست های مطالعاتی تجدد از نگاهی دیگر، با حضور دکتر کچوئیان، دکتر فاضلی عزیزم، دکتر فکوهی). تو راه که داشتیم میرفتیم به سمت آمفی تئاتر، یه دانشجو بهمون گفت ساعت 10 دقیقه به 1 توی صحن دانشکده قراره تحصن برگزار بشه، حتما بیاین! ازش پرسیدم مگه چه خبر شده؟! گفت برای همون پسره که فوت کرده. اینو که شنیدم حالم از یه دقیقه پیش گرفته تر شد. رفتیم 5 دقیقه تو ی سالن نشستیم و خیلی بی انگیزه(بر خلاف همیشه!) اومدیم بیرون. توی حیاط دانشکده همهمه بود. یه ذره توی حیاط وول زدیم و سریع رفتیم طبقه چهارم. دیگه کلاسمون داشت شروع میشد.

استرس امتحان جامعه شناسی کار و شغل............نگران از درس پرسیدن دکتر موحدی.............اضطراب بخاطر امتحان روز سه شنبه دکتر پیران................شنیدن خبر فوت یک هم دانشگاهی و ................ همه دست به دست هم داد و امروز منو گند زد. حالا قصه این دانشجوی بیچاره رو بخونید ببینید به چی می رسید! من که پوچ پوچ پوچ شدم!!!

در دانشگاه علامه طباطبائی اتفاق افتاد:

مرگ غم انگیز یک دانشجو در کلاس

صبح دیروز دانشجویی دیگر از جمع دانشجویان کشور سر کلاس درس سکته کرد و به دلیل نبود امکانات پزشکی درگذشت. این اتفاق دومین حادثه منجر به مرگی است که در کمتر از یک هفته گذشته جان یک دانشجو را در یک دانشگاه می گیرد.

هفته گذشته قلب یکی از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران در استخر شنای کلاس تربیت بدنی از کار ایستاد و به گفته شاهدان ماجرا به دلیل تأخیر اورژانس این ایست قلبی به مرگ این دانشجو انجامید. چند روز پس از آن هم روابط عمومی دانشگاه علم و صنعت کم کاری و تأخیر را در عملیات امداد رسانی تکذیب کرد.

صبح دیروز نیز اتفاقی مشابه در دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی افتاد. "سید شفیع رضایتی" دانشجوی ترم اول کارشناسی ارشد رشته حسابداری سر کلاس نشسته بود و هنوز استاد وارد نشده بود که قلبش از کار ایستاد. این اتفاق در ساعت 8 و 40 دقیقه رخ داد و در ساعت 8 و 50 دقیقه نیز با اورژانس تماس گرفته شد اما متاسفانه تا ساعت 9 و 12 دقیقه خبری از آمبولانس نشد. این ایست قلبی و تأخیر در امداد رسانی باعث مرگ دانشجوی دانشجوی علامه شد. پس از این حادثه دانشجویان جسد این دانشجو را به بیمارستان دی تهران در نزدیکی دانشکده مدیریت منتقل کردند و کلاس های دانشکده تعطیل شد. دانشجویان در اعتراض به نبود امکانات پزشکی در دانشکده و حاضر نشدن و حاضر نشدن مسئولان دانشگاه علامه در محل حادثه تجمع کردند. تجمع در دانشکده از ساعت 11 صبح شروع شد. مثل تجمعات دیگر اعتراضی، آقای شریعتی رئیس دانشگاه در محل حادثه حاضر نشد. این دانشکده هیچ واحد پزشکی و مسئول پزشکی ندارد و نبود امکانات پزشکی باعث این ماجرا شده است. کلاس های دانشکده مدیریت دانشگاه علامه دیروز تعطیل بود و احتمال می رود امروز نیز دانشکده تعطیل باشد. دانشگاه علامه طباطبائی هفت دانشکده دارد که در سطح شهر پراکنده هستند. دانشکده مدیریت و حسابداری حدود 2هزار دانشجو دارد. دیروز رئیس دانشکده مدیریت دانشگاه علامه و معاون دانشجویان این دانشکده با ایسنا گفتگو کرده بودند. رئیس این دانشکده با ابراز تأسف از درگذشت دانشجوی دانشکده مدیریت گفته است: "دانشگاه دارای خانه بهداشت است اما متاسفانه مشکل، پراکندگی این دانشگاه است. دانشکده بیمارستان نیست که پزشک داشته باشد." معاون دانشجویی دانشکده مدیریت هم گفته است: " تشکیل پرونده پزشکی برای برای دانشجویان وردی جدید جزء برنامه های دانشگاه است ولی بنده اطلاعی ندارم که برای این دانشجو پرونده ای تشکیل شده بود یا نه، با توجه به اینکه طبق گفته برادر وی این دانشجو دارای سابقه بیماری قلبی بوده است." معاون دانشکده حادثه فوت این دانشجو را چنین توصیف کرده است: "حال این دانشجو در کلاس درس بهم خورده و دانشجویان با توجه به این مسئله با اورژانس تماس گرفتند و زمانی که اورژانس رسید این دانشجو علائم حیاتی را  داشت ولی متاسفانه پس از 45 دقیقه تلاش، این دانشجو فوت کرد." با اینکه ثقفی رئیس دانشکده مدیریت گفته که "دانشکده بیمارستان نیست که پزشک داشته باشد"، معاون او بر احداث خانه بهداشت در دانشکده ها تأکید کرده است: "دانشگاه علامه دارای یک خانه بهداشت متمرکز در معاونت دانشجویی دانشگاه واقع در خیابان عباس آباد است ولی دانشکده های دانشگاه فاقد خانه بهداشت هستند و مسلما ایجاد خانه بهداشت در دانشکده ها امری ضروری است که باید مورد توجه قرار بگیرد."

شاهدان حادثه گفته اند که وقتی اورژانس تأخیر داشته، دانشجویان سعی کرده اند با استفاده از خودروهای عبوری دانشجوی مصدوم  را به بیمارستان منتقل کنند اما این تلاشها نتیجه ای نداشته و سرانجام "سید شفیع رضایتی" درگذشته است.




کلمات کلیدی :

نمایش فیلمی که هنوز اکران نشده!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/8/17 8:1 عصر

کانون فیلم جهاد دانشگاهی  برگزار می نماید:

نمایش فیلم

"ستاره می شود"

قبل از اکران در سینمای تهران

همراه باجلسه نقد و بررسی با حضور:

 فریدون جیرانی؛ عزت الله انتظامی؛ حمید اعتباریان و امین حیایی.

مکان: آمفی تئاتر دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی

زمان: یکشنبه 21/8/85 ساعت 15

برای تهیه بلیط به دفتر جهاد دانشگاهی دانشکده اقتصاد مراجعه فرمایید.

 

 




کلمات کلیدی :

   1   2      >