بی سرزمین تر از باد

دی چو بگذشت به سر عشق بهاری باشد!

به قول آقاجان خدا بیامرزم:

خزان چو بگذرد از پی بهار می آید

خزان عمر ندارد بهار هزار افسوس

یاغی کجایی ببینی که ....!

بی صبرانه منتظر عکس العمل یاغی و دوستانش هستم در مقابل پست قبلی

ارسالی یا رسیده یا هر دو؟!!!

فکر کنم دوشنبه بود که با بچه ها رفتیم پیش آقای ایرانمنش که کارت دانشجویی ِ تمدید شده مون رو تحویل بگیریم. طبق معمول فضولی ام گل کرد و به در و دیوار و کمدهای اتاق امور دانشجویی دقیق شدم. توی یکی از قفسه ها دو تا زونکن دیدم. روی یکی اش نوشته بود نامه های ارسالی، روی اون یکی هم نوشته نامه های رسیده. کلی فکر کردم ببینم فرق رسیده با ارسالی چیه! ولی تا امروز که به نتیجه ای نرسیدم. فکر کنم آخرشم باید برم از خودش بپرسم که این دو تا زونکن از نظر محتویات چه فرقی با هم دارن، چون از نظر اسمی که بعید میدونم فرقی داشته باشن!!!

همراه شو عزیز، کین درد مشترک، هرگز جدا جدا، درمان نمی شود...!

امروز سه شنبه 20 آذر 1386
ساعت 12:30
دانشکده فنی دانشگاه تهران
به همراه دوستان
در انتظار شنیدن حرفای خاتمی
....

همه پشت در سالن شهید چمران منتظرم آقای خاتمی
سطل بی زبون زیر دست و پای دانشجویان مشتاق لِه شده!

دیگه بچه ها حوصله شون سر رفته
میگن در سالن رو تا 2:30 باز نمیکنیم

راه پله های اطراف سالن رو با صندلی مسدود کردن.
ورود و خروج ممنونع شده!

دیوار سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران!

حراست دانشجوهایی که زود نیودمدن رو راه نمیده
حتی بچه هایی که کارت خبرنگاری دارن 

نیروهای امنیتی بیرون از دانشگاه زمین رو گز میکنن!

در سالن باز شد.
در سالن شکست.
سالن بیشتر از گنجایشش پر شد.
5 تا از دخترا توی ازدحام و شلوغی بیش از حد از حال رفتند
و با اورانش به بیمارستان منتقل شدن!

خییییییییییییییییییییییییییییییییلی از دانشجوها توی سالن جا نشدند
بچه ها توی سالن پایین سخنرانی رو از طریق مانیتور دنبال می کردند.

خیییییییییییییییییییییییلی ها توی سالن پایین هم جا نشدند
و پشت در دانشکده منتظر نتیجه بودن...!

بچه های بیرون از سالن دیگه کلافه شدن
دوست دارن صحبتها، سوالها و جوابها رو بشنوند
ولی افسوس که ...!

جای همه خالی
روز به یاد ماندنی بود...!
جزئیات اخبار رو در پایین دنبال کنید.

برای سلامتی اموات صلوات...!!!!

هر هفته پنجشنبه ها، بعبارتی شبای جمعه جلوی مغازه اش پر از دونه های گندم میشه.

یه مغازه عطّاریه!

از صبح زود که در مغازه اش رو باز می کنه و جلوی مغازه رو آب پاشی می کنه و دونه های گندم رو می ریزه، یاکریم ها یکی یکی میان بسمت دونه ها. نزدیکای ظهر که میشه، تعدادشون به 20، 30 تا هم میرسه.

نگاه های مهربون پیرمرد به پرنده ها واقعا دیدنیه!

هر دونه ای که این پرنده می خورن، پیرمرد خدا رو شکر می کنه!

دائما ذکر میگه و صلوات میفرسته.

بعد از چند هفته که خیلی به کارای پیرمرد دقیق شده بودم، به بهانه خرید، رفتم توی مغازه اش و شروع کردم به سوال پرسیدن. ازش پرسیدم: این پرنده ها خودشون میان اینجا؟

جواب داد: اینا چند ساله که هر هفته از صبح تا بعد از ظهر خلاء لحظه های تنهایی منو پر میکنن و سرگرمم میکنن

گفتم: چرا فقط 5شنبه ها اونا رو دور خودت جمع میکنی؟

گفت: پدرم همیشه شبای جمعه میرفت سر خاک پدر و مادرش. هفته ای رو یادم نمیاد که نرفته باشه سر کوه...! این اواخر همیشه به ما میگفت زمان ما دیگه بچه هامون یه فاتحه هم برا ما نمی فرستن چه برسه به اینکه بیان سر خاکمون و ...! منم همیشه با اینکه از درون وقتی که فکرشو میکردم یه روزی قراره والدینم رو از دست بدم، تمام تنم می لرزید، به شوخی به پدرم میگفتم هر کی نیاد من یکی به هر دو تا تون سر میزنم، حالا شما بمیرید!

پدرم هم با یه نگاهی پر معنا یه لبخندی بهم میزد و میرفت سراغ کارش.

همیشه فکر میکردم اگه هفته ای بیاد و نرم سر خاک پدرم، هفته بعدش خییلی بهم سخت می گذره. حالا بعد از 15 سالی که از مرگش میگذره، حتی ماهی یکبار هم نمیرسم که برم و بهش سر بزنم. الان دیگه بیشتر صداش توی گوشم می پیچه. بعضی وقتا با خودم فکر میکنم که پدر ما که هر هفته میرفت و از نزدیک برای پدر و مادر خودش فاتحه می فرستاد، اینجوری فراموش شدن، پس عاقبت ما بعد از مرگمون چی میشه؟!

پدرم همیشه بهمون میگفت کسی که زیر خاکه به ماها خیلی نیازمندند. پس ما نباید هیچ وقت اقلا از فاتحه فرستادن و یا حتی یه صلوات براشون دریغ کنیم. همیشه میگفت، حتی آبی که می ریزین پای گلدون، به نیت امواتتون بریزین.

حالا الان من هم این طوری با جمع کردن این پرنده ها دور خودم ، سعی میکنم که یاد پدرم کنم. هر هفته یه ذره گندم به نیت پدر و مادرم می ریزم برای این زبون بسته ها.

.

.

.

.

.

الان دو هفته است که فکرم مشغول حرفای پیرمرده...!!!

...........

بی تو یک اربعین بی قراری...!

بی تو یک اربعین بی قراری...!
مراسم چهلمین روز درگذشت زنده یاد قیصر امین پور
دوشنبه 19 آذر ماه
از ساعت13:30
بزرگراه شهید چمران،پل مدیریت روبروی دانشگاه امام صادق
خیابان علامه طباطبائی جنوبی
تالار شهید عضدی
دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی
دانشگاه علامه طباطبائی

چهارمین‌جشنواره‌موسیقی‌دانشجویی

چهارمین‌جشنواره‌موسیقی‌دانشجویی‌کانون‌موسیقی‌دانشگاه‌علم و فرهنگ‌ار‌ تاریخ 20 لغایت 25 آذرماه در تالار فردوسی دانشکده‌ادبیات‌دانشگاه‌تهران‌برگزار می‌شود.

هنردوستانی که موفق به رزرو و یا خرید اینترنتی بلیت جشنواره نشده‌اند جهت تهیه بلیت جشنواره می‌توانند به مراکز زیر جهت تهیه بلیت مراجعه نمایند:

• دارینوش‌(خیابان شریعتی، چهارراه دولت)
•  فروشگاه سیاه  سفید‌(میدان انقلاب، جنب سینما بهمن)
•  ساختمان مرکزی دانشگاه علم و فرهنگ ( بلوار اشرفی اصفهانی، نرسیده به بزرگراه همت، خیابان پارک)
• دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
  نکاتی در مورد  بلیت‌های جشنواره
  

سلسله نشست های تحلیل و بررسی فیلم های سینمایی

FIMUKE  برگزار می کند:

زاویه دید/ سلسله نشست های تحلیل و بررسی فیلم های سینمایی

با استفاده از تئوری های جامعه شناسی

* فیلم ارباب جنگ، ساخته اندرونیکل  19/9/86

* فیلم گیلانه، ساخته رخشان بنی اعتماد  26/9/86

* فیلم زندگی در جنگ، ساخته گادفری رجیو  3/10/86

* جلسه تحلیل و بررسی  4/10/86

سالن شهید مطهری

دانشکده ارتباطات و علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی

چالش های مطالعات فرهنگی در ایران

نشست تخصصی چالش های مطالعات فرهنگی در ایران

همراه با نشست دانشجویی

یکشنبه 18 آذر

ساعت 9:30 تا 18

سالن شهید مطهری

دانشکده ارتباطات و علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی

با حضور اساتید:

دکتر تقی آزاد ارمکی، دکتر حسین پاینده، دکتر محمدحسین پناهی، دکتر سعید ذکایی،

دکتر محمد رضایی، دکتر محمود شهابی، دکتر ابوتراب طالبی، دکتر نعمت الله فاضلی،

دکتر مقصود فراست خواه، دکتر عباس کاظمی، دکتر حسین کچوئیان

حجاب از منظر غرب و دنیای امروز

حجاب از منظر غرب و دنیای امروز

سخنرانان:

دکتر رامین

دکتر شیرین احمدنیا

شنبه 17/9/86

ساعت 12:15

سالن شهید مطهری

دانشکده ارتباطات و علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی