ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 86/7/19 5:32 عصر
دو سه روز پیش رفته بودیم خونه یکی از دوستان. صحبت سریالهای تلویزیون شده بود مخصوصا سریالهایی که توی ماه رمضون پخش میشه. هر کدوم از بچه ها یه نظری داشتن. منم که مث همیشه در برابر صدا و سیما موضع گرفتم. نمیدونم چرا اصلا نمی تونم باهاش کنار بیام!
نون.پ میگفت: واقعا سریال های ماه رمضون معرکه است. اگه این سریالا نبود من یکی که داغون میشدم! با این سریالا کلی سرم گرم میشه و گشنگی و تشنگی رو یادم میره. چون روزایی که نمیرم سر کار، میشینم تکرارشون رو هم می بینم تا روزم سپری شه!
میم.سین که تازه 4 روز بود از آمریکا اومده بود، میگفت: به خدا اگه این صدا و سیما درست کار کنه و برنامه های درست و حسابی پخش کنه مردم هیچ وقت نمیرن سراغ ماهواره و چیزای دیگه. میگفت تا وقتی اونجا بودم فقط شبکه جام جم رو نگاه می کردم و سریال ها رو دنبال می کردم الانم که اومدم اینجا فقط یه جوری خودمو می رسونم به خونه که ببینم بالاخره چی میشه!
سین.جیم در تایید حرفش گفت: آره، راست میگه چون من نزدیک یه ماه میشه که نرفتم سراغ شبکه های ماهواره ای...!!! مگه این سریالا میذارن آدم بزنه اون کانال؟!
دوباره رفیق خارجی مون گفت: بنظر من روزای آخر ماه رمضون ملت کلی گریه میکنن که ماه رمضون داره تموم میشه. فقط هم بخاطر اینکه سریالا پخش نمیشه!
خودمم نمی گم چی گفتم چون اونایی که منو میشناسن که میتونن حدس بزنن چی گفتم اونایی هم که نمی شناسن بهتره که ندونن. چون ممکنه فکر کنن خیلی سنتی و قرون وسطایی فکر میکنم!
ولی اینو میگم که قبول دارم که اگه صدا و سیما قوی عمل کنه، میتونه خیلی خوب روی مردم موثر باشه البته نه اینکه تلویزیون بخواد به ملت جهت بده و براشون راه تعیین کنه و ...!
فقط منظورم اینه که تلویزیون قدرتی داره که اقلا میتونه بیراهه ها رو به مردم نشون بده و ...!
اما حیف که این قدرت و توانش رو درست بکار نمی بنده و خیلی سطحی عمل میکنه در اککککککککککثر موارد!
نتیجه بحث: خودتون بگیرین...!!!!!!!!!!
خلاصه که تو خود حدیث مفصّل بخوان از این ...!
اینجا هم پست آقای ابطحی رو در مورد سریالهای ماه رمضان و حاج فتوحی بخونید.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 86/7/9 12:32 صبح
امروز روز حذف و اضافه بود. بعد از انتخاب واحد یکی از سخت ترین روزای ترمه. می خواستم پستی که میذارم در مورد امروز و مسائلی باشه که برام پیش اومد از درگیری با مسدول گرایش و مدیر گروه تا ارجاع به دفتر رئیس دانشکده، که یکی جالب تر از اون یکیه! ولی یه ذره که از روز گذشت سوژه جالب تری پیش اومد...!
مث خودم آدمی نیست که حرف هر کسی رو قبول کنه و بقول استاد جامعه شناسی جوانان مون یا همون استاد جامعه شناسی ورزش مون، توی بیشتر مسائل دینی اش، خوداجتهادی می کنه و کاری به حرف کسی از جمله آقایون نداره! اما امروز از یکی از اونایی که خیلی براش عزیزه و حرفاش خیلی سریع روش اثر میذاره، براش از شب قدر گفته بود و از اعمال مربوط به امشب. مطابق با حرفای ایشون خیلی اعمال باید اجرا میکرد امشب. از نماز و دعاهای مختلف بگیر تا ذکرها و وردهایی که باید امشب می خوند!
یکی از کارایی که بهش گفته بود که اگه امشب انجام بده خیلی زود حاجتش رو میگیره و ادعا کرده بود خودشم هر سال به هر چی که خواستی رسیده این بود که: 14000 بار بگه یاعلی...!
از اول مغرب شروع کرد، دو تا شمع روشن کرد و رفت توی اتاق و درو بست و نشست به ذکر یاعلی گفتن؛ یه کم که گذشت خوابش گرفت و اومد یه چرخی زد و بقیه پروژه اش رو بیرون از اتاق و در کنار دوستان اجرا کرد.
توی همین گیر و دار دیدم دو تا از بچه ها هم تسبیح گرفتن دستشون و یه کاغذ و خودکارم گذاشتن کنارشون و اونا هم دارن علی رو صدا می زنن...! صحنه های زیبا و نابی بود. فکر نمی کردم از نعمت یه همچین دوستای خالص و امیدواری برخوردار باشم! سریع همون جا چندین بار خدا رو شکر کردم که ...!
دیگه نمیتونم بیش از این از حس و حال بچه ها بگم. خیلی سخته!
امیدورام خدا توفیق و معرفت بده
شما هم صدای اجابت که به گوشتون رسید منو هم دعا کنید.......!
یاعلی
بی سرزمین تر از باد
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 86/7/4 10:46 صبح
این روزا هر چی به روزای خداحافطیم با دانشکده نزدیکتر میشه
احساس میکنم بهش وابسته ترم
به قول بچه ها مث خونه دومم شده دیگه
چهار سال خاطرات شیرین
بدون حتی یه خاطره تلخ
چند ماه دیگه باید از همه خداحافظی کنم
از بهترین اساتیدم
بهترین دوستانم
بهترین خاطراتم
بهترین ...
اول مهر که با بچه ها رفتیم دانشکده و سر در دانشکده رو دیدم
واقعا به ورودیهای جدید حسودیم شد
خیلی حس بدیه
کلمات کلیدی :