شهر محبوب من، تبریز
ساعت هفت صبح چهارشنبه بود که رسیدیم تبریز. توی این چند تا سفری که به این شهر دوست داشتنی داشتم، به چند تا نتیجه رسیدم البته نمیدونم چقدر درست و دقیق باشه؛ حالا من میگم تبریزیهای عزیز تأیید یا تکذیب کنید:
1)اول از همه این که شهر پر از گربههای ولگرد بود. تازه این روز آخری با ماشین رفتیم روی یکی از این موجودات چندش آور ولی خوشبختانه هیچیش نشد.
2) دوم این که بلیطهای اتوبوس توی تبریز 25 تومنه.
3) متروی درون شهری تبریز هم در دست احداث بود.
4) رانندگی توی تبریز واقعا کار حضرت فیله. خیلی عجیب غریب رانندگی میکردند شایدم خیلی حرفهای میروندند.
5) اینکه اصلا با تهرانیها میونه خوبی نداشتند و تا میفهمیدن که طرف از تهران اومده قیافهشون عوض میشد.
6) آدما توی این شهر اکثرا آپ دیتن! (از همه نظر)
7) یکی از مهمترین چیزا این بود که من اکثرا تا وارد یه محیطی میشم خیابونا و کوچهها و نقشهی جغرافیائیش رو زود یاد میگیرم امّا این تبریز یه جوری بود که اصلا نمیفهمیدم کجای شهرم. میترسیدم تنها برم بیرون گم شم.
8) نمایشگاه بینالمللیشون هم خیلی خوب و .... بود.
9) راستی خدا نکنه بخوای ازشون آدرس بپرسی، خیلی باحالن؛ همش میگن مستقیم برو، بعد بپیچ مستقیم، بعد که پیچیدی باز مستقیم برو. همینجوری مستقیم بری بالاخره میرسی به مقصدت!
بقیهاش هم به خودشون میگم!
10) ضمنا کلاسشون منو کشته!!!
ولی خدائیش خیلی خوش گذشت. یه دلیلش هم ممکنه بخاطر همسفرای خوبم بود.
شاید اگه شد برم مقیم اونجا بشم.
بعد از تهران که لنگه نداره، تبریز یکی از دوست داشتنی ترین شهرهای منه.
تازه شاید شهریورم دوباره برم.
امّا حیف که سعادت زیارت مهندس رو نداشتم!!! مهندسای تبریزی هم خیلی ما رو تحویل نمیگیرن!
کلمات کلیدی :