چو ایران نباشد تن من مباد!
دیروز توی راه برگشت از تبریز، به سلطانیه رفتیم. از دور بنای تاریخی سلطانیه چشمک میزد.
بنای گنبد سلطانیه در شهر سلطانیه، 22 کیلومتری زنجان به دستور سلطان محمد خدابنده از سال 704 هجری قمری شروع و در مدت 9 سال در تاریخ 713 هجری قمری به پایان رسیده. این گنبد دارای 5/ 48 متر ارتفاع و 6/25 متر قطر دهانه گنبد است. این بنای زیبا پس از کلیسای سانتاماریا در فلورانس ایتالیا و مسجد ایاصوفیا در استانبول ترکیه، سومیّن بنای عظیم تاریخی گنبد دار در جهان و اولین بنای عظیم آجری تاریخی ایران است. واقعا دیدنی است و تأمل برانگیز.
با ورود به داخل بنا، مسئول و راهنمای گنبد خوش آمدی گفت و شروع کرد به شرح تاریخچه بنا. هر جملهای که میگفت، برای خودم متأسف میشدم که چرا باید در این زمونه بزیم! چهار طبقه داشت که بعد از اینکه همه طبقات را دیدیم، اومدم پیش آقای راهنما و خیلی باهاش حرف زدم. بهش گفتم این داربستها کی باز میشه؟ چند سال دیگه مرمتش تموم میشه؟
- این داربستها نردیک به 46 ساله که برپاست.
- راست میگین؟! یعنی این همه وقته که دارن اینجا رو مرمّت میکنن؟
- نه، این همه وقته که داربستها نصب شده و کاری از پیش نرفته!
- وای! چقدر جالب؛ فکر کنم یه گروه هم باید مسئول مرمّت این داربستها بشه! نه؟
- جالبه که بدونین در زمان اولجایتو(خدابنده) این بنا با تلاش 3هزار نفر طی مدّت نه سال ساخته شده، اما امروز 45 ساله که مرمتش تموم نشده.
- واقعا مدیریت و پیگیری مسائل توی این مملکت نمرهاش صفره. اون زمان نه مثل الان امکانات بوده و نه تکنولوژی. نه داربستی داشتن نه جرثقیلی. برق و گاز و تلفن و آب لوله کشی هم که نداشتن. پس چرا انقدر سریع کار میکردن؟ تازه طوری کار میکردن که بعد از هفتصد و چهار سال هنوزم پابر جاست. اون وقت ساختونای الان ما با یه زلزله چهار ریشتری پودر میشن!
- بله، مدیریت خیلی ضعیفه. اگه یه مسئول جدی کار مرمّت اینجا رو بر عهده بگیره، یه ساله هزینهاش از طریق توریست تأمین میشه. چطور ممکنه مرمّت یه همچین جایی نزدیک به 50 سال طول بکشه؟ الان یه کشور اروپایی اگه توی یکی از غارهای کوهستانی خودش یه تیکه سنگ قدیمی (فسیل) پیدا کنه، میذارش توی بهترین موزهاش و کلی هم براش تبلیغ میکنه تا مردم برن و ببیننش. اما ایران ما اینهمه آثار و بناهای تاریخی داره و هیچ کسی به فکر نیست.
- من این حرفا رو میشنوم واقعا داغ میکنم. مملکت دست بد آدمایی افتاده نه الان بلکه یک ربع قرنه که وضع اینجوریه!!! واقعا کسی نیست که صدای این آدمی که چندین سال در رشته تاریخ و مرمّت درس خونده رو به این آقایون برسونه.
- فکر کنم شما از تهران اومدین اینجا. نه؟
- بله، چطور مگه؟ اصلا از کجا فهمیدین؟
- بیشترین بازدید کنندههای اینجا از اصفهان و تهران و شهرهای آذری زبانه.
- چه جالب. خب حالا کدومشون بیشتر هنر و فرهنگ کهن ایران عزیز رو حس میکنن؟
- من خودم آذری هستم ولی اصلا قبولشون ندارم. یکی از مواردش همینه که اصلا برای هنر و آثار تاریخی ایران ارزش قائل نیستن. ولی واقعا تهرانیها یه حسی دارن که توی این چند سالی که اینا کارمند بودم، حسشون رو توی بقیه ندیدم.
- چه خبر خوبی بهم دادین. اینجوری دیگه به همشهریهام هم میبالم.
کلمات کلیدی :