سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به همین خوشمزگی...!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 86/10/21 6:22 عصر

3...2...1

فرجه ها شروع شد!

امروز شنبه 15 دی

چون شنبه و یکشنبه حاجی خوری داشتیم، برنامه مطالعاتی ام رو از دوشنبه تنظیم کردم.

با خودم قرار گذاشتم که ما بین مطالعه ام، کارهای تحقیقی و جزوه نویسی هام رو انجام بدم و تموم کنم.

هر روز مطابق برنامه پیش رفتم.

کارهای عملی ام رو که تکمیل کردم .


همه جزوه هام رو هم نوشتم.

دوشنبه و سه شنبه همه مراکز دولتی و مدارس تعطیل شد.

هنوز داره برف میاد

یعنی میشه ما هم تعطیل بشیم؟!

چهارشنبه و پنجشنبه هم باز بچه مدرسه ای ها تعطیل شدن.

اخبار اعلام کرد که جمعه دوباره هوای تهران سرد میشه

برنامه ام خییییییییییییییلی فشرده بود

به قول مامانم، مویرگ های چشمام زده بود بیرون...البته هنوزم نرفتن توووو...!

امتحانامون از 22 دی شروع میشه

بعید میدونم این تعطیلی های خوشمزه طعمش رو به ما هم بچشونه!

هر برنامه ای رو که کامل اجرا می کردم کنارش یه تیک میزدم و

کلی خودمو تشویق میکردم که برنامه رو تا آخرش پیش رفتم

شبا تا دیر وقت یه جورایی تا نزدیکای صبح بیدار می موندم که برنامه ام ناقض نمونه

البته این بیدار موندنای شبم به این خاطر بود که اصلا استعداد ندارم صبحها درس بخونم و همش چرت می زنم...!

تا پنجشنبه خیلی خوب ولی طاقت فرسا پیش اومدم

همه درسام رو خوندم تقریبا

 

امروز جمعه....

همش بیرون رو نیگا میکنم

هوا آفتابی ِ آفتابیه
برفا دارن آب میشن

همش منتظر بودم یه برفی بباره و همون صبح اعلام کنن که فردا هم تعطیله

تا ظهر همین جوری بیرون رو نیگا میکردم

هیچ خبری نبود

در عرض نیم ساعت 11 تا اس ام اس برام اومد

تا خوندنی هاش رو بخونم جواب دادنی هاش رو جواب بدم، نیم ساعت دیگه ام هم تلف شد

یه سری از بچه ها سوالای عجیب غریب ازم می پرسیدن

نمی دونم چرا برا اطلاع از اخبار دانشکده همه میان سراغ من

فکر میکنن دکتر آرام بابای منه (البته ایشون واقعا یه بابای مهربون برای همه ما بودن و هستن)

انقدر درگیر این اس ام اسا شدم که نه درسم رو خوندم نه دیگه بیرون و نیگا کردم

یه نیگا به بیرون انداختم دیدم اووووووووووووه چه خبره، کلی برف اومده

انگار نه انگار که بیشتر برفا صبح آب شده بود

یه بشکن زدم و به خودم امید می دادم که فردا تعطیله و امتحان ما کنسل میشه!

زنگ زدم به یاغی ببینم چه خبره، یاغی گفت نه بابا بشین درست رو بخون. از تعطیلی خبری نیست

تو همین گیر و دار بودم که یهو بچه ها ده تایی با اس ام اس و تلفن خونه و موبایل افتادن به جونم

از دوستای صمیمی بگیر تا دوستایی که تا حالا صداشونو از پشت تلفن نشنیده بود

نمیدونم تلفن منو از کجا گیر آورده بودن..........چون 118 بچه ها خودمم!

یکی می گفت رو در و دیوار دانشکده خونده که امتحانا از 1 بهمن شروع میشه

یکی دیگه اس ام اس زد که: "سلام عزیزم، یکی از بچه ها اس ام اس زده که توی خوابگاه پیچ کردن که امتحانا از 1 بهمن شروع میشه "

اون یکی زنگ زده که فلانی تو رو خدا اگه تعطیله به ما هم بگو که انقد درس نخونیم

.

.

.

حالا دیگه نمیگم محمد چه اس ام اس هایی بهم می زد

البته از آقای ابراهیمی و آقای حجازیان عزیز استاد عزیزم هم بابت اس ام اس های مرتبط شون با بحث ممنونم

خلاصه یه کنفرانس آنلاین گذاشتیم و قرار شد که من بیچاره زنگ بزنم از چند تا از بچه های خوابگاهی بپرسم
که جریان چیه و به بقیه خبر بدم.

بعد از کلی پرس و جو فهمیدیم که بله حق با بقیه بود

فردا امتحان نداریم

از 1 بهمن امتحانا شروع میشه و ....!

البته توی همین هیری ویری طه زنگ زد و گفت که معاون دانشگاه علامه اعلام کرده که ...!

از یه طرف خوشحالم از طرفی هم ناراحت

چون اون موقع که دعا میکردم تعطیل بشه درسی نخونده بودم اما حالا که همه درسام رو خوندم دوست داشتم زودتر امتحانام رو میدادم و راحت میشدم این ترم یکی مونده به آخری

ولی بازم کَرَمِت رو شکر خدا

اینم یادم رفت بگم که کلی درس خوندیم، امتحانامون که کنسل شد هیچ

توی این هفته همش گازمون هم قطع بود و مردیم از سرما هم هیچی ...!

بیخیال...!

ارادتمند

بی سرزمین تر از باد

راستی این روزا منو خیلی دعا کنید خییییییییییییییلی




کلمات کلیدی :