سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی عنوان...!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/4/31 2:54 عصر

همیشه آدم وقتی با یه مشکل مواجه می‌شه، تازه یادش می‌افته که خدایی هم هست.

این دو تا پست آخری من هم برای این بود که بعد از چند وقت کانکت شدم و برای خدا ایمیل زدم. یعنی تا مشکله اومد سراغم منم رفتم سراغ خدا. همیشه به خودم میگم بابا اینجوری خیلی ضایع‌اس که تا زندگیت به خوبی و خوشی می‌گذره، نری پیشش. اما سریع تا کارت گیر کرد و گره خورد بری سر وقتش و اظهار وجود کنی.

تو خیلی تابلوئی. آخه چرا این حقیقت مهربون فقط تو سختیها باید یادت بیاد؟!

واقعا بعضی وقتا اصلا ازش خجالت می‌کشم. با یه شرمندگی خاصی باهاش حرف می‌زنم ولی بازم به کرم و بخشش و مهر اون می‌بالم و امیدوار. با این همه روسیاهی بازم جوابمو می‌ده. شایدم نده اما ارتباط باهاش کلی میرزه که آدمو آروم می‌کنه. بازم فقط امیدم به خودته که مشکل هر دوتامون رو حل کنی خدای مهربانم!




کلمات کلیدی :