سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی سخت گیر تر از معلّم

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 86/8/2 5:8 عصر


صحبت آموزش و پرورش و مشکلات نظام آموزشی و متولیان امور آموزش بود. باز دوباره از اون بحثای داغی بود که آخرش به هیچ جا نمی رسه و هیچ کدوم نتیجه ای از بحث نمی گیرن.

یکی از بزرگان جمع شروع کرد به تعریف کردن یه خاطره. می گفت: کلاس پنجم که بودم، معلممون خیلی بداخلاق بود و ما رو اذیت می کرد. از همون جا بود که من یه ضربه بزرگ خوردم و دیگه هم نتونستم رفعش کنم. این آقای معلم یه نفر از بچه های کلاس رو به عنوان نماینده و بقول خودِ بچه ها، مبصر تعیین کرده بود و ازش خواسته بود کوچکترین کار بچه ها رو بهش گزارش کنه. مبصر 4 ساله کلاس هم که خیلی به خواننده های معاصر اون زمان(خواننده های قبل انقلاب بودن مثل اینکه) علاقه داشت، به همکلاسیاش گفته بود که اگه هر روز براش یه عکس از یه خواننده محبوبش بیارن، اسمشونو توی لیست خوب ها می نویسه و اگه کسی نیاورد سریع اسمش رو توی لیست بدها و نقص تکلیفها می نوشت. منم که اصلا اهل این حرفا نبودم و زیر بار این کارا نمی رفتم، اصلا براش عکس نمی بردم. یه روز که داشت تکالیف رو بررسی میکرد، تا رسید به من و دفترامو یه نگاهی انداخت، بی خود و بی جهت اسممو نوشت توی لیست بچه هایی که هیچ تکلیفی شون رو انجام ندادن و لیست رو داد به آقا معلم. تا اون روز هیچ کدوم از بچه ها جرأت نکرده بودن حتی به مبصر 4 ساله اعتراضی کنن، چه برسه به معلمه! اون روز دیگه خیلی قاطی کردم اما با کمال ادب و با ترس و لرز به معلم گفتم که من همه مشقامو نوشتم اما....! معلمه هم نه گذاشت و نه برداشت منو صدا کرد کنار میزش. چقدر خوشحال بودم! احساس پیروزی میکردم. اما این احساس فقط از دم صندلیم بود تا میز معلم. بهم گفت دستت و بذار روی میز، دستم و گذاشتم روی میز و با خط کش چوبی اش افتاد به جونم و چند بار محکم خط کشش رو کوبوند روی بند انگشتام. تمام انگشتام باد کرده بود. اصلا لِه شده بود! ظهر که رفتم خونه، از ترس اینکه مامان و بابام و بقیه دستامو ببینن و فکر کنن حالا چه اشتباهی کردم که اینجوری تنبیه شدم، نرفتم سر سفره بشینم و ناهار نخوردم.

خلاصه می خواست بگه که زمونه عوض شده، اون زمان نظام آموزشی اینجوری بوده، الانم یه جور دیگه است. منم که نسبت به این طرز فکر خیلی حساسم و اصلا قبولش دارم باز شروع کردم به سخنرانی:

بابا به خدا این اشتباهه که این زمونه رو با یه زمونه دیگه مقایسه کنین. هر زمونه ای زمینه ها و شرایط خاص خودشو داره. اصلا همین حضرت علی خودمون گفته فرزندانتان را با زمان خود مقایسه نکنید، و آنها را برای زمان خودشان تربیت کنید نه دوره دیگر! شاید الان ما کتک نخوریم و فلک نشیم و مشقای آنچنانی ننویسیم، ولی روزگار ما هم خوب روزگاری نیست! البته ناشکری نمی کنما ولی خب زمونه ما هم مسائل خاص خودشو داره و ما باید توی این زمینه خاص و با این مشکلات خاص و گذرا دست و پنجه نرم کنیم وباهاشون کنار بیاییم.

والسّلام




کلمات کلیدی :