سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امان از دست این زن!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 86/7/21 2:15 عصر


ـ اصلا از بازیای هانیه توسلّی خوشم نمیاد!
ـ شما کی باشی که خوشت بیاد؟! خیلی ام دلت بخواد. هستی لنگه نداره!
ـ آره واقعا؛ هستی که اصلا لنگه نداره. خدا رو شکر که لنگه نداره. البته بستگی داره از چه زاویه ای بهش نگاه کنی!
ـ یعنی چی؟مثلا از چه زاویه ای لنگه داره؟!
ـ خب ببین دوست من، من چون یه مدتی توی حبس بودم و خیلی چیزا رو از نزدیک دیدم دارم نظرمو میگم وگرنه اصلا در جایگاهی نیستم که مث بقیه بشینم و بحثای کارشناسی بکنم و یکی تشویق کنم و اون یکی رو تکذیب! ولی خب باید بگم که هر چی بدبختی روی زمینه زیر سر هستی و امثال هستیه! نه شایگانِ پدر مقصره، نه جلال فتوحی و باباش و نه یه حسابدار بیچاره که به یه دختر ِ ... دل بسته! بنظر من هر چی بقیه عوامل بدبختی کشیدن زیر سر این هستیه. حالا بگو چرا؟!
ـ چرا؟؟؟!
ـ البته باز اگه همین جا یه لحظه زاویه دیدت رو عوض کنی می بینی که نه بقیه هم بی تقصیر نیستن ولی خیلی که دقیق بشی بازم مقصر اصلی رو هستی می بینی!
ـ خب بابا؛ حالا چرا؟ یه ساعت حرف می زنی آخرم میگی هستی مقصره، خب بگو برا چی، اصلا بگو ببینم تحلیلت چیه؟ 
ـ ببین به نظر من ملت هر چی بدبختی می کشن، چه زن چه مرد همش عواقب کارای این خانوماس!
ـ خب دیگه؟ بارک الله!! داره خوشم میاد ازت!
ـ ببین مثلا همین هستی، که چی مثلا بلند می شد هر روز بعد از ظهر با حاج فتوحی می رفت پارک؟ اصلا چه لزومی داشت؟ یه ذره که به قضیه دقیق شی می فهمی که کِرم از خود هستی بوده. اگه هستی می گرفت سر جاش می نشست؛ اون پیرمرد بدبخت هیچ وقت آویزونش نمی شد. به قول جلال اگه پیش حاج یونس عشوه گری نمی کرد کار به اینجا ها کشیده نمی شد! اصلا چه لزومی داره که یه زن ادعای مهندسی کنه و بلند شه بره توی کارخونه بین چهار تا کارگر وول بزنه؟!


ـ وای خدای من...! چه افکار عجیبی. زمان بابای بابابزرگ من یه همچین افکاری رایج نبوده!
ـ ببین پسر جون این زنا اگه آدم بودن اشکال نداشت ولی آدم نیستن که. خدا نکنه جو بگیرشون. دیگه هیچکی حریفشون نمی شه!
ـ اولا که این بحثا دیگه قدیمی شده و ارزش و جایگاهی نداره. دوما که اینا همش فیلم بود، هستی ام بیچاره گناهی نداشته، اون فقط اوامر کارگردان رو اجرا می کرده. سوما بیخودی حرص نخور چون با حرص خوردن من و تو کار به جایی نمی رسه!
ـ اولا که ماهی رو هر وقت از آب بگیری می میره. ثانیا که هستی که بهانه است. من دارم از طریق کانال هستی وارد دنیای کم بهای زنها میشم...!!! هستی باعث شده که دوباره موضعم رو در برابر زنا متذکر بشم!
ثالثا که اگه همه بخوان مث تو فکر کنن و بشینن و هیچی نگن و سکوت کنن و ...، وضع از اینی که هست خرابتر و فجیع تر میشه. بابام همیشه میگه صوت انرژی داره و طبق قانون پایستگی انرژی که هممون دوم راهنمایی خوندیم، انرژی هیچ گاه از بین نمیره بلکه از نوعی به نوع دیگه یا از شکلی به شکل دیگه تبدیل میشه. پس همیشه حرفتو بزن و صداتو ول کن؛ بالاخره یه روزی این انرژی که صرف کردی به یه چیزی تبدیل میشه! خلاصه که ما حرفمون رو می زنیم، بالاخره آخرش یه چیزی میشه.
میخوام بگم اگه زنها توی راهی که دارن میرن، محکم پا بذارن و استوار قدم بردارن، هیچ وقت مردا راهشون رو کج نمی کنن. هر چی هم که یه مرد ... باشه ولی اگه زن خودشو جمع کنه و راه رو برای مرد باز نکنه یه همچین مشکلایی پیش نمیاد.
مگه دکتر بردیا نبود؟! چقدر این جودت بیچاره به پاش افتاد و التماسش کرد، ولی بردیای خدابیامرز انقد محکم و جدی باهاش برخورد کرد که جودت پاشو کشید کنار و از خیلی چیزا منصرف شد. اما امان از دست زنایی که هستی میره تو جلدشون!
نمیخوام سخنرانی کنم برات. چون میدونم که خیلی از حرفام رو قبول نداری از طرفی خودمم نمی تونم درست بگم که منظورم دقیقا چیه! کل حرفم اینه که اگه زنا درست باشن، خراب ترین مردا درست میشن. اما اگه زنا خراب بشن، مردا خراب میشن که هیچ، کپک هم می زنن بیچاره ها!
همین! والسلام!
 
اگه حرفی داری بگو، می شنوم...!




کلمات کلیدی :