سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیس!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/4/22 1:52 عصر

هیس ! مبادا سخنی ! جوی آرام

از بر دره بغلتید و برفت.

آفتاب ، از نگهش سرد به خاک

پرشی کرد و برنجید و برفت.

 

در همه جنگل مغموم دگر

نیست زیبا صنمان را خبری.

دلربایی ز پی استهزا

خنده‌ای کرد و پس آنگه گذری.

 

این زمان بالش در خونش فرو ،

جغد بر سنگ نشسته‌ست خموش

هیس ! مبادا سخنی ! جغدی پیر،

پای در قیر به ره دارد گوش.

 

 

نیمای بزرگ




کلمات کلیدی :