سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جدا از پذیرش خانمهای بی حجاب معذوریم...!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 86/8/26 6:58 عصر

بازم مث همیشه یه چیزی دیدیم و شروع کردیم به بحث البته منظور از بحث دعوا نیستا! چون توی پستای قبلی یکی از دوستان گفته بود که شما مطمئنید که با هم دوستید و انقد با هم بحث می کنید ؟! باید بگم که منظور از این بحثها، بحثا و نقدهای سازنده است(البته الکی دلمون خوشه)

بگذریم. بحث امروزمون این بود که:

هنوز به میدون قدس نرسیده بودیم، که یه چیزی توجه منو به خودش جلب کرد. یه مغازه خیییییلی بزرگ مبل فروشی و لوازم چوبی بود که سر درش نوشته بود: "از پذیرش خانمهای بی حجاب معذوریم"!

یه ذره که دقیق تر شدم، دیدم توش که پُر از خانوم بی حجاب و بدحجابه هیچ، تمام پرسنل و کارمنداش هم بی حجاب هستن! کلی با هم بحث کردیم با هم. من میگفتم آخه مگه مرض دارن اینو بزنن بالای در مغازه شون بعد هم خودشون که رعایت نمی کنن هیچ، تازه همه مشتری ها هم از نوع خودشون هستن! اصلا نمیخوام بگم که این جور افراد رو نباید جایی راه داد و ...! بیشتر روی سخنم با صاحبان این جور مغازه هاست که اگه واقعا کاری رو اجرا نمی کنن پس چرا باید هر روز مث تابلوی "وان یکاد" از زیر تابلویی رد بشن که دقیقا عکس اونو عمل میکنن. اصلا مگه اون کاسب دلش میاد بخاطر حجاب نامناسب، مشتری اش رو از دست بده. تازه به غیر از سود و فروش جنس اش (بعضا) بخاطر ... هم از اونا استقبال میشه!!!

بغل دستی ام گفت: نه بابا، این بیچاره ها از ترس مسئولین امر یه همچین تابلوهایی رو میزنن توی مغازه هاشون که یه وقت بهشون گیر ندن!

منم کم نیاوردم و گفتم پس این همه مغازه که هر دوتامون هم خیییلی زیاد می بینیمشون چی ان که اصلا هم همچین تابلوهایی توشون نمی بینیم، خیلی هم قشنگ دارن به کسب و کارشون می پردازن! اگه مسئولین امر قراره که به مغازه ها به این خاطر گیر بدن، باید به تمامی مغازه های شهر گیر بدن. اگه واقعا گیر میدن همه صاحب مغازه ها باید از ترس این تابلوی کذایی رو به مغازه شون بزنن. تازه اگه مسئولین امر واقعا انقدر ترسناکند که تابلو رو که میزنن هیچ، تازه باید خانومای بی حجاب رو راه ندن چون کافیه مسئولین اون تابلو رو ببینن ضمن اینکه صد تا خانوم بی حجاب توی مغازه اش وووول میزنن.

نه میخوام از مسئولین حمایت کنم نه میخوام بگم که نباید خانومای بی حجاب رو توی مغازه هامون راه داد و ....!

بیشتر حرفم اینه که اگه واقعا به کاری معتقدیم دست به کار بشیم. بابا چرا انقدر برا هم فیلم بازی میکنیم؟ تا کی میخوایم در برخورد با هر کسی، نقاب مخصوص اون آدم رو بزنیم به صورتمون و شروع کنیم به تعامل؟!! چرا خودمون نباشیم؟ تا کی خودمون نباشیم؟ کی میخوایم این صحنه رو ترک کنیم و از فریب بیشتر تماشاچیا استعفا بدیم وووووووووو.....!!!!!

آخرم بهش گفتم وقتی آدم این تابلوها رو میبینه اصلا نمی فهمه واقعا منظور صاحب مغازه چیه؟ نمیدونم منظور، معنای ظاهریه یا معنای باطنی؟ نمی فهمم که باید همون خواسته رو رعایت کنیم یا عکس اش رو!!!

تازه اینکه چیزی نیست. بعضی جاها که میریم پشت درشون نوشتن "از پذیرش افراد مجرد واقعا معذوریم" بعد از پست شیشه که دقیق نگاه میکنیم می بینیم هِه! اینجا که پاتوق مجرداست!


تازه اینم چیزی نیست، پشت در بعضی مغازه ها می زنن که "غذا تمام شد!" البته اینجا دیگه آدم مطمئنه که نوشته پشت در واقعا حقیقت داره!!!

اینا که هیچی، اینجا دیگه واقعا آدم میمونه این وجه تابلو رو بپذیره یا اون وجه اش رو!!!! اینجا دیگه نمیدونم با خانواده بریم، بی خانواده بریم؟ با کس و کار بریم؟ بی کس و کار بریم؟ مجردی بریم؟ دو تایی بریم؟ گلّه ای بریم؟ یا اصلا تنهای تنها بریم.


راستی در مورد "لطفا با بستنی وارد نشوید" هم دیگه شما یه چیزی بگین!!!

این دفه احساس میکنم خیلی پرت و پلا گفتم. یعنی همیشه که میگفتم ولی این دفه یه کم اوج گرفته!!! حتی بعد از پایان تایپ این زحمت رو به خودم ندادم که یه بار بخونمش و اشتباهات تایپی و نگارشی اش رو تصحیح کنم! در هر حال امیدوارم که دوستان نکته سنج اول ایرادات رو متذکر بشن بعد هم ببخشن دیگه!!!

یاعلی

بی سرزمین تر از باد

 




کلمات کلیدی :