ببينم ياغي راست مي گه ؟
سلام بر شما
عجب!
شما هم كه انصافا صحبت رو تمام كرديد ...- يه نكته اينكه اين جناب آبدارخانه كشته ما رو با اين عكس با پوزيشن بالاش
- جناب طه هم بهتره از اين افكار شوم به سرش نزنه، اين صاحب وبلاگ ما قضيه اش فرق مي كنه دوست داره خطر كنه و قدرت ريسكش بالاس كه خدا عاقبتشو بخير كنه ...
- نكته اي كه جا داره بگم اينكه احتمالا جناب ابدارخانه هم خودش سوابق درخشاني در اين زمينه دارند، چون در اوائل متن سريع فكرشون رفته پي همچين جاي مقدسي . . .* محتاج يك نگاهم *
سلام به دوست گرامي....به به عجب جالب!!!...ظاهرا خيلي هم با عجله عكس گرفتي كه عكس دوم تار شده!؟!!!!....اي روزگار.
دوست گرامي من به ادرس جديد منتقل شدم...خوشحال ميشم كه لينك من را به ادرس جديد تغيير بديد و اسمش را ((روزنوشت هاي من)) بگذاريد....شاد باشي هميشه دوست گرامي و جاهاي بهتر هميشه باشي
چشم شما روشن.
حس كنجكاويتان مقبول و ديدارتان مشكور .
سلام
تو هم خوب ميشي!
البته اميدوارم
شايد باور نكني ولي اوايل متن رو خوندم حدس زدم منظورت سرويس بهداشتي آقايونه!
موفق باشي
بازم خوبه آرزو به دل از دنيا نرفتي
يا حق
ببينم يعني از اين به بعد ما بايد بريم تو دستشويي خواهران قديم ؟ يا همون قديمي خواهران ؟
ولي برو خدا رو شكر كن چون دختري و تونستي حداقل تو نماز خونه و جاهاي ديگه ي مردونه بياي . بيچاره اگر يه پسر اين حس كنجكاوي رو داشته باشه بايد چي كار كنه ؟؟؟
نه نمازخونه دختران نه ...
اكه هي