هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
يک عمر پريشاني دل بسته به مويي است
تنها سر مويي ز سر موي تو دورم
اي عشق به شوق تو گذر مي کنم از خويش
تو قاف قرار من و من عين عبورم
بگذار به بالاي بلند تو ببالم
کز تيره ي نيلوفرم و تشنه ي نورم
سلام عزيزم/چرا انقدر نااميد/همه اينهايي كه گفتي تجربه كردم و ميكنم ولي بايد مقاوم باشي