سلام . فرض كن از جانب ي بزرگ من كوچيك مي تونم بنويسم . گرچه مي دونم تكيه بر جاي بزرگا نتوان زد به گزاف . اما فرض محا كه محال نيست . من مثل شما هر وقت از اين فكرا بياد تو سرم ياد اين مي افتم كه ي روز ممكنه اقام بهم بگن اين كه من اين همه تنهام و اين همه ادم مدعي هم هستن كه ....
اينكه من اين همه به فكر امتم هستم و اونا اصلا ياد منم نمي كنن گرچه خيلي فكر مي كنن ياد منن....
اينكه اين همه من تلاش مي كنم براشون و اونا اصلا نه تلاش منو مي بينن و نه خودشون تلاش مي كنن .....
و ......... زنده باشين و يا م ح م د
سلام به شما دوست خوبم ببخشيد اين چند وقت دير به دير بهتون سر زدم وبلاگ بازي بزرگان دوباره به روز شد با مطلبي تحت عنوان
اين ديگه باز نيست
در نظربازي ما بي خبران حيرانند من چنينم که نمودم دگر ايشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولي عشق داند که دراين دايره سرگردانند
اينجاست كه بايد بهترين انتخاب رو بكني دوستم
سلام
حس قشنگ و جالبيه. اما يه كم نگران كننده. به نظرم نبايد نا اميد بشي بايد بجنگي
موفق باشيد.
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
يک عمر پريشاني دل بسته به مويي است
تنها سر مويي ز سر موي تو دورم
اي عشق به شوق تو گذر مي کنم از خويش
تو قاف قرار من و من عين عبورم
بگذار به بالاي بلند تو ببالم
کز تيره ي نيلوفرم و تشنه ي نورم
سلام عزيزم/چرا انقدر نااميد/همه اينهايي كه گفتي تجربه كردم و ميكنم ولي بايد مقاوم باشي