سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حباب حیات

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/23 10:49 عصر

حباب

با تورّم غرورش،

در حقیقت دریا،

 تردید می‌کند

می‌خندد

و ناگهان می‌ترکد

و تهی می‌شود!

 

 




کلمات کلیدی :

مشترک مورد نظر تا اطلاع ثانوی مشغول مطالعه اس!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/21 1:4 صبح

فصل امتحان است و قلندر بیدار!!!




کلمات کلیدی :

وداع با کوهستان روزگارمو سیاه کرده!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/18 7:14 عصر

اگه گفتم خداحافظ ، نه اینکه رفتنت ساده است

نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است

 




کلمات کلیدی :

عید غدیر مبارک!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/18 10:58 صبح




کلمات کلیدی :

از کرم شب تاب تا عید غدیر!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/17 1:40 صبح

این مطلب رو توی یکی از روزنامه ها خوندم. تیترش این بود: "عید غدیر مبارک"

وقتی به آخرش رسیدم مونده بودم که واقعا کدوم یکی از این جملات به عید غدیر ربط داشت

امّا جدّا به هیچ نتیجه مثبتی نرسیدم!!!

شما اگه ارتباطی پیدا کردید حتما خبرم کنید.

خدا چراغی به او داد

روز قسمت بود. خدا هستی را قسمت می کرد.

خدا گفت: چیزی از من بخواهید، هر چه که باشد، شما را خواهم داد. سهمتان را از هستی طلب کنید.

خدا بسیار بخشنده است.

و هر که آمد، چیزی خواست.

یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن، یکی جثه ای بزرگ خواست و آن یکی چشمانی تیز،

یکی دریا را انتخاب کرد و یکی آسمان را.

در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت:

خدایا؛ من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم، نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ، نه بالی و نه پایی،

نه آسمان و نه دریا؛ تنها کمی از خودت به من بده!

و خدا کمی نور به او داد

نام او کرم شب تاب شد

خدا گفت: آن نوری که با خود دارد، بزرگ است. حتی اگر به قدر ذرّه ای باشد؛

تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی پنهان می شوی.

و رو به دیگران گفت: کاش می دانستید که این کرم کوچک، بهترین را خواست؛

زیرا که از خدا جز خدا نباید خواست.

***

هزاران سال است که او می تابد؛

روی دامن هستی می تابد

وقتی ستاره ای نیست

چراغ کرم شب تاب روشن است

و کسی نمی داند که این همان چراغی است که روزی خدا آن را به کرمی کوچک بخشیده است!

عرفان نظرآهاری

 




کلمات کلیدی :

در انتظارش چشم براهیم!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/16 12:4 صبح

هر دوتامون منتظرشیم!

نه؟!!!




کلمات کلیدی :

کجایی کوهستان؟!!!

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/15 8:29 عصر




کلمات کلیدی :

تو همون قله مغرور و بلندی ..... که به ابرای سیاهی و به بادای بدی

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/15 8:27 عصر

کوهستان مهربان چندی است که ابرهای زمستانی به من مجال تماشا نداده است!

شاید بدانی که قرار است مدّتی دوری ات به دوش بکشم،

کوله بار فراقت پشتم را خمیده

سینه سرخ هم بسوی تو پریده

ریسمان غم به دستانم تنیده

ساعت حیاتم چند روزی است که خوابیده

آسمان هم برای همدردی با من باریده

و باز هم چشمانی هست که عظمت دل انگیزت را ندیده!!!

.

.

.

.

بازم بگم؟!

بسّه دیگه

بدان که در انتظار همنشینی با تو و گام برداشتن بر صخره های صبورت لحظه ها را به شماره نشسته ام.

دوستت دارم کوهستان

بی سرزمین تر از باد

 




کلمات کلیدی :

بازداشت بچه های ایرانیوز

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/9 4:17 عصر

مدیر عامل و سردبیر سیاسی خبرگزاری ایرانیوز بازداشت شدند.


به گزارش ایرانیوز، نیمه شب گذشته میثم زمان آبادی( مدیر عامل) و محمد رضا زمردیان(سردبیر سیاسی ) به دلیل انتشار اخبار مربوط به حضور معاون رئیس جمهور در یکی از برنامه های کشور ترکیه، بازداشت شدند.
اخبار تکمیلی متعاقباً اعلام می گردد.






کلمات کلیدی :

صدام اعدام شد...

ارسال‌کننده : بی سرزمین تر از باد ... در : 85/10/9 2:19 عصر

بقیه عکسها رو اینجا ببینید

 

Photo




کلمات کلیدی :

<   <<   6   7      >